468 مدخل
separate
poise
possess
eligible, qualified, qualifier, regular
fit, qualify
واحد نیمه هادی
واحد خطی دریایی
واحد وزن متریک
واحد سیاسی
وادار کردن، مجبور کردن، ممنون کردن، مرهون ساختن، متعهد شدن، لطف کردن