farmsteadدیکشنری انگلیسی به فارسیfarmstead، مزرعه و حوالی ان، ابنیه و ساختمانهای مجاورمزرعه، مزرعه وابنیه ان، علاقجات رعیتی
farmsteadsدیکشنری انگلیسی به فارسیfarmsteads، مزرعه و حوالی ان، ابنیه و ساختمانهای مجاورمزرعه، مزرعه وابنیه ان، علاقجات رعیتی
sophisticatingدیکشنری انگلیسی به فارسیپیچیده، خبره وپیشرفته کردن، سفسطه کردن، رنگ واب فریبنده زدن به، از اصالت و سادگی انداختن