shocksدیکشنری انگلیسی به فارسیشوک ها، تکان، هول، تلاطم، صدمه، توده، ضرب، لطمه، تصادم، تشنج سخت، هراس ناگهانی، خرمن، ضغطه، تکان دادن، ترساندن، توده کردن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن، هو
shockدیکشنری انگلیسی به فارسیشوکه شدن، تکان، هول، تلاطم، صدمه، توده، ضرب، لطمه، تصادم، تشنج سخت، هراس ناگهانی، خرمن، ضغطه، تکان دادن، ترساندن، توده کردن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن،
stormدیکشنری انگلیسی به فارسیطوفان، توفان، کولاک، باد شدید، طوفان مستقیم، تغییر ناگهانی هوا، موجدار بودن، متلاطم شدن، موج زدن، توفانی شدن، با حمله گرفتن، یورش اوردن
stormsدیکشنری انگلیسی به فارسیتوفان ها، طوفان، توفان، کولاک، باد شدید، طوفان مستقیم، تغییر ناگهانی هوا، موجدار بودن، متلاطم شدن، موج زدن، توفانی شدن، با حمله گرفتن، یورش اوردن
whimsدیکشنری انگلیسی به فارسیهوس، هوی و هوس، خیال، وهم، تلون مزاج، وسواس، تغییر ناگهانی، پنداره، علاقه دمدمی