1663 مدخل
congruent, harmonic, sympathetic, symphonic
conform
conform, tune
equality
ensemble
il
Il Duce
هماهنگ، هم نوا، باهم
سیمفونی، هم نواگر، نوازنده عضو ارکستر، اهنگ ساز، تصنیف ساز
هموفونیک، هم صدا، هم نوا، هم دانگ، هم اهنگ
سمفونی، هم اهنگ، هم نوا، شبیه سمفونی
یکنواخت، هم اهنگ، هم صدا، هم نوا، متحدالقول، یک نواخت