هم سنگیدیکشنری فارسی به انگلیسیequality, equation, equilibrium, equipoise, equivalence, parity, poise
gradeدیکشنری انگلیسی به فارسیمقطع تحصیلی، درجه، نمره، رتبه، پایه، درجه بندی، مرحله، طبقه، سانتیگراد، درجه شدت، انحراف از سطح تراز، الگوی لباس، ارزش نسبی سنگ معدنی، درجه مواد معدنی، نمره داد
gradesدیکشنری انگلیسی به فارسیدرجات، درجه، نمره، رتبه، پایه، درجه بندی، مرحله، طبقه، سانتیگراد، درجه شدت، انحراف از سطح تراز، الگوی لباس، ارزش نسبی سنگ معدنی، درجه مواد معدنی، نمره دادن، تسط
oversetsدیکشنری انگلیسی به فارسیسرپرستی، بر هم زدن، واژگون ساختن، سرنگون کردن، زینت دادن، زیاد بار کردن، شلوغ کردن، مضمحل کردن