1542 مدخل
contour, isomorph
isomorphic
disarray
disarrange
messy
perturbation
il
Il Duce
interfusion، در هم ریختن، بهم امیختن
پیگیری، در هم ریختن
interfuse، در هم ریختن، بهم امیختن، افشاندن
فازینگ، در هم ریختن، پریشان کردن، بر هم زدن
فاز، در هم ریختن، پریشان کردن، بر هم زدن