inbreedingدیکشنری انگلیسی به فارسیهمبستگی، درون همسری، تخم کشی از جانوران همتیره، تولید و تناسل در میان هم نژادها
inbreedsدیکشنری انگلیسی به فارسیinbreeds، تولید کردن، بوجود اوردن، از جانوران همتیره تخم کشیدن، از یک نژاد ایجاد کردن
inbreedدیکشنری انگلیسی به فارسیinbreed، تولید کردن، بوجود اوردن، از جانوران همتیره تخم کشیدن، از یک نژاد ایجاد کردن