معنی همدردی | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

همدردی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

commiseration, compassion, feeling, sympathy

جست‌وجوی هم‌آوا

هم دردی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pity

جست‌وجوی مشابه

همدردی زدائی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

desensitization

همدردی کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bleed, commiserate, condole, sympathize

همدردی کردن (سخت)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

yearn

با همدردی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

feelingly, sympathetically

احساس همدردی کردن با

دیکشنری فارسی به انگلیسی

feel

جست‌وجوی متن

confederatism

دیکشنری انگلیسی به فارسی

همدردی

complicitous

دیکشنری انگلیسی به فارسی

همدردی

sanhedrist

دیکشنری انگلیسی به فارسی

همدردی

fellowheirship

دیکشنری انگلیسی به فارسی

همدردی

areopagy

دیکشنری انگلیسی به فارسی

همدردی