sharpدیکشنری انگلیسی به فارسیتیز، دیز، سیاه بند، تیز کردن، نوک تیز، تند، حاد، بران، هشیار، زننده، زیرک، باکله، نوک دار
cautionsدیکشنری انگلیسی به فارسیاحتیاط، هوشیاری، پیش بینی، ملاحظه، احتیاط کاری، وثیقه، هوشیار کردن، اخطار کردن به
cautionدیکشنری انگلیسی به فارسیاحتیاط، هوشیاری، پیش بینی، ملاحظه، احتیاط کاری، وثیقه، هوشیار کردن، اخطار کردن به