45 مدخل
debacle, fiasco
shellacking
departure, exit, farewell, going, parting, outgoing, pullout
go, hop, leave, part, quit, step
depart
افتادن، خیمه بر بستن، رخت بر بستن، کوچ کردن، هزیمت کردن
شکست، هزیمت، شکست دادن، پیروز شدن، مغلوب ساختن، از شکل افتادهگی
decamp، خیمه بر بستن، رخت بر بستن، کوچ کردن، هزیمت کردن
Decamping، خیمه بر بستن، رخت بر بستن، کوچ کردن، هزیمت کردن
دکامز، خیمه بر بستن، رخت بر بستن، کوچ کردن، هزیمت کردن