48 مدخل
debacle, fiasco
shellacking
departure, exit, farewell, going, parting, outgoing, pullout
go, hop, leave, part, quit, step
depart
departed, gone
شکست، هزیمت، شکست دادن، پیروز شدن، مغلوب ساختن، از شکل افتادهگی
decamp، خیمه بر بستن، رخت بر بستن، کوچ کردن، هزیمت کردن
Decamping، خیمه بر بستن، رخت بر بستن، کوچ کردن، هزیمت کردن
افتادن، خیمه بر بستن، رخت بر بستن، کوچ کردن، هزیمت کردن
دکامز، خیمه بر بستن، رخت بر بستن، کوچ کردن، هزیمت کردن