80 مدخل
humor
humorous
joke
توده یخ
یخ، خونسردی و بی اعتنایی، منجمد کردن، یخ بستن، منجمد شدن، شکر پوش کردن
یخ زده
شیر یخ
لوبیای یخی
smuts، دوده، هزل، سخن زشت، رنگ سیاه، لکه، سیاهولکه دار کردن، زنگ زدن
اسموتی، دوده، هزل، سخن زشت، رنگ سیاه، لکه، سیاهولکه دار کردن، زنگ زدن