32 مدخل
boggle, dread, panic, scare
agitated, frightened
faze, intimidate
queasy
howsoever
دستگیر شد، درک کردن، دریافتن، توقیف کردن، بیم داشتن، هراسیدن
دستگیری، درک کردن، دریافتن، توقیف کردن، بیم داشتن، هراسیدن
استفراغ، قی کردن، استفراغ کردن، هراشیدن، بر گرداندن
دستگیر می شود، درک کردن، دریافتن، توقیف کردن، بیم داشتن، هراسیدن