hallucinatesدیکشنری انگلیسی به فارسیهذیان می کند، هذیان گفتن، حالت هذیانی پیدا کردن، هذیانی شدن، اشتباه کردن، گرفتار اوهام و خیالات شدن
hallucinateدیکشنری انگلیسی به فارسیتوهم می کشید، هذیان گفتن، حالت هذیانی پیدا کردن، هذیانی شدن، اشتباه کردن، گرفتار اوهام و خیالات شدن
hallucinatingدیکشنری انگلیسی به فارسیتوهم، هذیان گفتن، حالت هذیانی پیدا کردن، هذیانی شدن، اشتباه کردن، گرفتار اوهام و خیالات شدن
hallucinatedدیکشنری انگلیسی به فارسیترسناک، هذیان گفتن، حالت هذیانی پیدا کردن، هذیانی شدن، اشتباه کردن، گرفتار اوهام و خیالات شدن