protectionsدیکشنری انگلیسی به فارسیحفاظت، محافظت، حمایت، حفظ، حفاظ، حراست، نیکداشت، تامین نامه، سایه، حجر، سوگیری
protectsدیکشنری انگلیسی به فارسیمحافظت می کند، حفاظت کردن، حمایت کردن، حفظ کردن، مصون کردن، حراست کردن، حمایت کردن از، محفوظ کردن، نیکداشت کردن، نگه داری کردن
protectدیکشنری انگلیسی به فارسیمحافظت، حفاظت کردن، حمایت کردن، حفظ کردن، مصون کردن، حراست کردن، حمایت کردن از، محفوظ کردن، نیکداشت کردن، نگه داری کردن