unstrungدیکشنری انگلیسی به فارسیناآرام، نخ چیزی را کشیدن، شل کردن، ازاد کردن، نخ یا بند چیزی را سست کردن
disquietدیکشنری انگلیسی به فارسینگران کننده، ناارامی، بی قراری، ناراحت کردن، بیارام کردن، اسوده نگذاشتن، اشفتن، مضطرب ساختن، بی قرار