parchesدیکشنری انگلیسی به فارسیپارک ها، برشته کردن، بریان کردن، نیم سوز کردن، خشک شدن، تفتیدن، افتاب سوخته کردن
podدیکشنری انگلیسی به فارسیغلاف، نیام، پوسته محافظ، پوست برونی، قوزه پنبه، پا، تخم دان، تشکیل نیام دادن