holdدیکشنری انگلیسی به فارسینگه دارید، نگاهداری، نگه داشتن، گرفتن، نگاه داشتن، در دست داشتن، چسبیدن، منعقد کردن، باز داشتن، جا گرفتن، تصرف کردن
keepدیکشنری انگلیسی به فارسینگاه داشتن، نگاهداری، توجه، حفاظت، علوفه، امانت داری، حفظ کردن، ادامه دادن، اداره کردن، نگه داری کردن، مداومت بامری دادن، جلو گیری کردن