indefiniteدیکشنری انگلیسی به فارسینامحدود، نا معین، نکره، غیر قطعی، بی حد، بی اندازه، معلق، بیکران، غیرقابل اندازهگیری، غیر صریح، سیال
toutedدیکشنری انگلیسی به فارسیگفتم، مشتری جلب کردن، خریدار پیدا کردن، صدای نکره ایجاد کردن، بلند جار زدن، با صدای بلند انتشار دادن
toutدیکشنری انگلیسی به فارسیتست، مشتری جلب کردن، خریدار پیدا کردن، صدای نکره ایجاد کردن، بلند جار زدن، با صدای بلند انتشار دادن
toutsدیکشنری انگلیسی به فارسیtouts، مشتری جلب کردن، خریدار پیدا کردن، صدای نکره ایجاد کردن، بلند جار زدن، با صدای بلند انتشار دادن