foretellsدیکشنری انگلیسی به فارسیپیش بینی می کند، از پیش اگاهی دادن، از پیش خبر دادن، نبوت کردن، طالع دیدن، پیش گویی کردن
foretoldدیکشنری انگلیسی به فارسیپیش بینی شده، از پیش اگاهی دادن، از پیش خبر دادن، نبوت کردن، طالع دیدن، پیش گویی کردن
foretellingدیکشنری انگلیسی به فارسیپیش بینی، از پیش اگاهی دادن، از پیش خبر دادن، نبوت کردن، طالع دیدن، پیش گویی کردن