239 مدخل
brush, caress, pity
brush
snog
fondle
caress, coddle, pet, soothe, stroke
نوازش کرد، دلنوازی کردن، در اغوش کشیدن
نوازش کردن
نوازش کردن، زدن، لمس کردن، سرکش گذاردن
نوازش، دلجویی، عطوفت، دلنوازی کردن، در اغوش کشیدن
نوازش می کند، نوازش، دلجویی، عطوفت، دلنوازی کردن، در اغوش کشیدن