185 مدخل
fit, outcry
lieutenant, vice-
regent, vicegerent, viceroy
lance corporal
lieutenant colonel
vicegerent
پرورش می دهد، تشر زدن، نهیب زدن به
برادرم، تشر زدن، نهیب زدن به
ارعاب می کند، ترساندن، مرعوب کردن، تشر زدن به، نهیب زدن به
ترساندن، مرعوب کردن، تشر زدن به، نهیب زدن به
ارعاب، ترساندن، مرعوب کردن، تشر زدن به، نهیب زدن به