427 مدخل
gram _, pen, register, registration, remark, type, write, writing
slobber
scratch
capitalize
نوشتن
نوشتن، بشکل داستان در اوردن، بدعت گذاردن
نوشتن، حکم، سند، نوشته، ورقه
نوشتن، شرح چیزی را نوشتن، با آب و تاب شرح دادن