343 مدخل
look, ring, seem, show
fix
pinpoint
distinguish
understate
mull
کلونک
ضمانت نمودن
حیوانی کردن، جانور نمودن، شهوانی کردن
تعریف شده است، ترسیم نمودن، معین کردن
دامن زدن، تاریک نمودن
بافت، دارای بافت ویژهای نمودن