معنی نمایشگر فرعی موتور | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

نمایشگر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

barometer, indicative, representative, monitor

نمایشگر امریکا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

all-American

نمایشگر بودن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

betray, bespeak, represent

نمایشگر چیزی بودن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

exemplify

نمایشگر دست اندرکار تهیه و ارائه نمایش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

showman

جست‌وجوی متن

expositorial

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نمایشگر

viewgraph

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نمایشگر

expositorially

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نمایشگر

displayer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نمایشگر

effector

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نمایشگر