9 مدخل
moldiness
fusty, musty
frowstier، کپک زده، بوی ناگرفته، پوسیده، کهنه، چرک
frowstiest، کپک زده، بوی ناگرفته، پوسیده، کهنه، چرک
فریبنده، کپک زده، بوی ناگرفته، پوسیده، کهنه، چرک
کثیف، کپک زده، کهنه، بوی ناگرفته، ترشیده، پوسیده
استالر، کهنه، بیات، مانده، مبتذل، پر زور وکهنه، بوی ناگرفته