656 مدخل
forebode
foreboding
breath, draft, self, wind
mortification
expiration
croak, expire
جمعیت شناسی، امار مردم گیتی، امارگیری نفوس بشر، امار نگاری
جمعیت ها، جمعیت، مردم، نفوس، سکنه، تعداد مردم، اهلیت
نفوذ، فراوان یا شایع بودن، پخش شدن، نفوذ کردن، بداخل راه یافتن
نفوذ کردن، دست درازی کردن، دست اندازی کردن، تجاوز کردن، تخطی کردن
نفیس، بدیع، عالی، دقیق، مطبوع، دلپسند، حساس، شدید، سخت