معنی نظمی هروی | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

بی نظمی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

anarchy, clutter, disarray, disorder, disorderliness, disorganization

بی نظمی (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

muss

بی نظمی در ضربان قلب (پزشکی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

arrhythmia

با بی نظمی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pell-mell

باشتاب و بی نظمی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

helter-skelter

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

keld

دیکشنری انگلیسی به فارسی

keld

جست‌وجوی متن

frutescence

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بی نظمی، بوته مانندی، شباهت به گلبن

plumblessness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بی نظمی

insipidness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بی نظمی

improbation

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بی نظمی

outcastness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بی نظمی