معنی نشدنی | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

نشدنی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

impossible, impracticable, impractical, unthinkable, visionary

جست‌وجوی مشابه

نشدنی در ظاهر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fantastic

بازخواست نشدنی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

unaccountable

اثبات نشدنی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

insupportable

اداره نشدنی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

unmanageable

ارضا نشدنی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

insatiable

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

kankie

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کرکی

kandol

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کاندول

kankedort

دیکشنری انگلیسی به فارسی

kankedort

Kandahar

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کندهار

kand

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کوه

جست‌وجوی متن

outspent

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فراموش نشدنی

unforgettable

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فراموش نشدنی، از یاد نرفتنی

unforgettingly

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فراموش نشدنی

unforgiveness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فراموش نشدنی

intractable

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رام نشدنی، لجوجانه، متمرد، ستیزه جو، خود سر، سرپیچ، لجوج