معنی نش | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

نشآب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

marsh

نشا کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

transplant

نشاختن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fix, pinpoint

نشاسته

دیکشنری فارسی به انگلیسی

starch

نشاسته ای

دیکشنری فارسی به انگلیسی

farinaceous

جست‌وجوی غلط تایپی

ka

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کا

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

kaiserism

دیکشنری انگلیسی به فارسی

قهرمانی

Kashag

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کاشغ

Karachi

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کراچی

katalytic

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کاتالیزور

kamptomorph

دیکشنری انگلیسی به فارسی

kamptomorph

جست‌وجوی متن

signiories

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نشانه ها

parodize

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نشان دادن

squatted

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نشسته، چمباتمه زدن، چمباتمه نشستن، قوز کردن، چندک زدن، چنباتمه زدن

markup

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نشانه گذاری، افزایش نرخ اجناس

sit back

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نشستن