نسبتدیکشنری فارسی به انگلیسیalliance, connection, percentage, perspective, proportion, rate, ratio, relations, relationship
towardدیکشنری انگلیسی به فارسیبه سمت، اینده، نسبت به، بسوی، بطرف، در راه، نزدیک به، در باره، روی، برای
toدیکشنری انگلیسی به فارسیبه، علامت مصدر انگلیسی است، برای، در، در برابر، نزد، پیش، سوی، طرف، بسوی، تا نسبت به، بطرف، بر حسب، روبطرف