معنی نداری | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

indigence, insolvency, pauperism

indiscernible

amorphous

administrative, clerical, office, white-collar

hoard, speculate

prohibit

اعتماد ندارید

میخواهم، نیاز، خواست، نداری، حاجت، فقدان، عدم، نقصان، خواستن، نداشتن، لازم داشتن، نیازمند بودن به، کم داشتن، فاقد بودن، کسر داشتن، محتاج بودن

می خواهد، نیاز، خواست، نداری، حاجت، فقدان، عدم، نقصان، خواستن، نداشتن، لازم داشتن، نیازمند بودن به، کم داشتن، فاقد بودن، کسر داشتن، محتاج بودن

نادری

نادری، برهنگی، عریان گری، پیروی از عقاید جماعت برهنگان