439 مدخل
dissociation, impertinence, independence
extraneous, impertinent, unrelated
mugwump
nonnuclear
غیر قابل تحمل، نخواباندنی، غیر قابل کنترل، فرو ننشاندنی
نواب
ترسناک، خواهی نخواهی، بهر حال، در هر حال
بی سواد، عامی، درس نخوانده، عام
بی بی سی، بی سواد، درس نخوانده، نادان