319 مدخل
absence
anomie, anomy
anomy, anomie
peace
miss
امکان پذیر نبودن
اشتباه، زیبنده نبودن، ناجور بودن، نامناسب بودن برای چیزی
اشتباه گرفتی، زیبنده نبودن، ناجور بودن، نامناسب بودن برای چیزی
ناپدید شدن، نابود شدن، پیدا نبودن، ناپیدا شدن، غایب شدن
عدم، فقدان، نبودن، کسری، احتیاج، نداشتن، ناقص بودن، فاقد بودن، کم داشتن