incompatibleدیکشنری انگلیسی به فارسیناسازگار، نا سازگار، متناقض، نا مناسب، نا موافق، ناجور، غیر قابل استعمال با یکدیگر
disagreeingدیکشنری انگلیسی به فارسیمخالفت کردن، مخالف بودن، ناسازگار بودن، نا همرای بودن، موافق نبودن، نساختن با، مخالفت کردن با، مغایر بودن، مخالف کردن