نپذیرفتندیکشنری فارسی به انگلیسیdisapprove, discredit, overbear, refuse, reject, repel, repudiate, repulse
declinedدیکشنری انگلیسی به فارسینپذیرفتن، رد کردن، تنزل کردن، شیب پیدا کردن، صرف کردن، خم شدن، مایلشدن، رو بزوال گذاردن، کاستن، خرد شدن، خمیدن، سقوط کردن