3611 مدخل
obligatory
reluctant
rebarbative
unwilling
reluctant, unwilling
khi
کل
کایل
کلا، سرمه، کحل، اسب اصیل عربی
کیلوهرتز
خواهرزاده، پر بید، بید مانند، بید زار، نرم و باریک شبیهبید
دعوت نامه، دعوت، جلب، وعده خواهی، وعدهگیری، احضار
دعوت نامه ها، دعوت، جلب، وعده خواهی، وعدهگیری، احضار
ناخواهری، خواهر اندر
نام