نافرهیختهدیکشنری فارسی به انگلیسیhomely, savage, uneducated, unlearned, unrefined, unschooled, untrained
waftدیکشنری انگلیسی به فارسیکف دست، نفخه، نسل اینده، وزش نسیم، نسیم، اهتزاز، بهوا راندن، بحرکت دراوردن، روی هوا یا آب شناور ساختن