266 مدخل
die, disappear, lose, perish
ailing, ill, indisposed, morbid, sick, unsound, unwell
poorly, ropy
ail
unintentional
کوکا
بیمار است، مریض شدن، بیمار کردن، مریض کردن، ناخوش کردن
بیمار، مریض شدن، بیمار کردن، مریض کردن، ناخوش کردن
متاستازها، دگردیسی، جابجا شدن، ناخوشی، هجوم مرض، گسترش میکرب مرض
فاسد شدن، نابود شدنی