stigmatizesدیکشنری انگلیسی به فارسیخجالت می کشد، لکه دار کردن، داغ ننگ زدن بر، نشان دار کردن، خوار کردن
aspersesدیکشنری انگلیسی به فارسیانباشته می شود، بد نام کردن، هتک شرف کردن، اهانت وارد اوردن، اب پاشیدن به، خوار کردن
feedsدیکشنری انگلیسی به فارسیتغذیه می کند، خوراک، علوفه، خورد، خورش، غذا دادن، خوراندن، خوردن، چراندن، خوراک دادن، تغذیه کردن، جلو بردن، سیر کردن، پروردن، قورت دادن، طعمه کردن، خواربار تامی