208 مدخل
concubine
odalisk, odalisque
bound, engagé, guarantee, sponsor, surety, warrantor
liable
guarantor
لوئیس XVI
لوئیس ستمگر
لویی لی فینینت
لوئیس دور
شگفت آور
متعهد بودن
متعهد
متعهد، اعانت دهنده، کمک کننده به فقرا
متعهد، نامزد شده