nailدیکشنری انگلیسی به فارسیناخن - میخ، ناخن، میخ، چنگ، میخ سرپهن، سم، چنگال، گل میخ، زدن، میخ سرپهن زدن، میخ زدن، با میخ کوبیدن، با میخ الصاق کردن، بدام انداختن، قاپیدن، کوبیدن، گرفتن
studدیکشنری انگلیسی به فارسیگل میخ، داربست، خیز، دکمه سر دست، دسته، اسب تخمی، میخ زدن، نشاندن، مرصع کردن، اراستن، پر کردن