22 مدخل
captive, pent, prisoner
coop, imprison, mew, shut
God, idol
معبود
محبوس شده است، بخشیدن، چشم پوشی کردن از، اغماض کردن
محبوس
بت، معبود، صنم، خدای دروغی، لافزن، دغل باز
مشغول خوردن، محبوس کردن، در قید گذاشتن