13 مدخل
fathom
causer, productive, responsible
ex post facto
retroactive
عقب مانده، عطف به ماسبق، معطوف به گذشته، پس کنشی
برنز، مفرغ، مسبار، گستاخی، برنزی، برنگ برنز
تمسخر، فلز زرورق، مسبار
خراب کردن، مخرب، مسبب خرابی
باعث می شود، موجب، مسبب، موجد، منتج