trickyدیکشنری انگلیسی به فارسیروی حیله و تزویر، مکار، مزورانه، نیرنگ باز، شیادانه، مهارت امیز، نیرنگ امیز، خدعه امیز، متقلب، از روی حیله و تزویر
trickiestدیکشنری انگلیسی به فارسیتکان دهنده، مکار، مزورانه، نیرنگ باز، شیادانه، مهارت امیز، نیرنگ امیز، خدعه امیز، متقلب، از روی حیله و تزویر
trickierدیکشنری انگلیسی به فارسیپیچیده تر، مکار، مزورانه، نیرنگ باز، شیادانه، مهارت امیز، نیرنگ امیز، خدعه امیز، متقلب، از روی حیله و تزویر
meterدیکشنری انگلیسی به فارسیمتر، کنتور، اندازه، اندازه گیر، وزن شعر، نظم، وسیله اندازهگیری، مقیاس، مصرف سنج، اندازه گیری کردن، با متر اندازه گیری کردن، سنجیدن، بصورت مسجع و مقفی در اوردن