مختلفدیکشنری فارسی به انگلیسیassorted, different, diverse, several, variant, varied, variegated, various
undertakersدیکشنری انگلیسی به فارسیمتخلفان، مقاطعه کار کفن ودفن، متعهد، کارگیر، عزیمت کن، جواب گو، کسیکه طرح یاکاری را بعهده میگیرد