معنی مؤرخ | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

مورخ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

historian

مرخص

دیکشنری فارسی به انگلیسی

returnee

مرخص سازی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

demobilization, dismissal, release

مرخص کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

deinstitutionalize, dismiss, excuse, nod, relieve

مرخص کردن (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

brushoff

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

lvov

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لوووف

levoduction

دیکشنری انگلیسی به فارسی

levoduction

Lavoisier

دیکشنری انگلیسی به فارسی

Lavoisier

lavolta

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لاوولتا

levoglucose

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لووگولوژن

جست‌وجوی متن

historiographer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تاریخ ساز، مورخ

historian

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تاریخ شناس، مورخ، تاریخ دان، تاریخ نویس، تاریخ گزار

dated

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تاریخی، مورخ، تاریخ دار

penmanship

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مرخصی، خط، طرز نوشتن، خوش خطی

lesseeship

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مرخصی