موزوندیکشنری فارسی به انگلیسیeuphonious, graceful, harmonious, just, lilting, measured, poetic, rhythmic, rhythmical, symphonic, tuneful
orchestratedدیکشنری انگلیسی به فارسیهماهنگ شده، هماهنگ و موزون کردن، ارکست تهیه کردن، بصورت ارکست دراوردن
liltsدیکشنری انگلیسی به فارسیگره، اهنگ، اهنگ موزون، شعر نشاط انگیز خواندن، باسبکروحی حرکت کردن، اهنگ خوش نوا و موزون خواندن
liltedدیکشنری انگلیسی به فارسیمرطوب، شعر نشاط انگیز خواندن، باسبکروحی حرکت کردن، اهنگ خوش نوا و موزون خواندن
liltدیکشنری انگلیسی به فارسیلخت، اهنگ، اهنگ موزون، شعر نشاط انگیز خواندن، باسبکروحی حرکت کردن، اهنگ خوش نوا و موزون خواندن