معنی موزه | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

موزه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

boot, museum

جست‌وجوی مشابه

موزه تندیس های مومی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

wax museum, waxworks

سرپرست موزه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

curator

متصدی موزه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

curator

افزوده (کتابخانه و موزه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

accession

راهنما در موزه ها

دیکشنری فارسی به انگلیسی

docent

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

lecithoblast

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لسیتوبلاست

lecithin

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لسیتین

lecithoprotein

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لسیتپروتئین

lecithal

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لسیتال

lecithoid

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لسیتید

جست‌وجوی متن

museum

دیکشنری انگلیسی به فارسی

موزه

mucedine

دیکشنری انگلیسی به فارسی

موزه

mozette

دیکشنری انگلیسی به فارسی

موزه

marine museum

دیکشنری انگلیسی به فارسی

موزه دریایی

Louvre Museum

دیکشنری انگلیسی به فارسی

موزه لوور