منظوردیکشنری فارسی به انگلیسیaim, destination, end, idea, intent, intention, notion, object, objective, point, purport, purpose, sense
meanدیکشنری انگلیسی به فارسیمنظور داشتن، میانگین، اعتدال، حد وسط، منابع درامد، قصد داشتن، مقصود داشتن، هدف داشتن، معنی ومفهوم خاصی داشتن، متوسط، بد، بدجنس، وسطی، پست، خسیس، پست فطرت، میانی
purposeدیکشنری انگلیسی به فارسیهدف، منظور، مقصود، قصد، غرض، عمد، نیت، مراد، عزم، سعی، در نظر داشتن، قصد داشتن
purposesدیکشنری انگلیسی به فارسیاهداف، هدف، منظور، مقصود، قصد، غرض، عمد، نیت، مراد، عزم، سعی، در نظر داشتن، قصد داشتن
scruplesدیکشنری انگلیسی به فارسیشرم آور، محظور اخلاقی، تردید، واحد سنجش چیز جزئی، اندک، ذره، بیم، نهی اخلاقی، وسواس باک، وسواس داشتن، دو دل بودن، تردید داشتن